محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا

آراد مهمان ما شد

سلام پسر گلم.سرحالی پسرم؟دیشب مهمون داشتیم.آقا آراد 25 روزه برای اولین بار مهمون ما شده بود.کمی اطراف رو نگاه کرد گفتم دوستت هنوز نیومده حدود 2.5 ماه دیگه ایشالاه میاد باهات همبازی میشه.همش هم بهش می گفتم کی پسرم قد تو میشه؟! پسرم وقتی آراد رو بغل کردم خیلی دلم خواست این روزها زودتر بگذره و تو بیای بغلم.خیلی می خوامتتتتتت پسرم از اونجایی که پیتزاهایی که من درست می کنم خیلی خوشمزه هست(من نمیگم هر کی خورده گفته ) به در خواست آرمین(داداش آراد) از همون پیتزاهای خوشمزه درست کردم.به امید خدا واسه تو هم می پزم نوش جان کنی عزیز دلم.                   &...
30 آبان 1391

هفته بیست و نهم

سلام و صد سلام به چراغ خونه ما.عزیزم آروزم اینه که همیشه خوب و سلامت باشی.الان که دارم باهات حرف می زنم.لگدهاتو به پهلوی چپم احساس می کنم.خیلی احساس قشنگی هست.پسرم تنها مادر هست که اینطور از لگد مال شدن لذت می بره.دوست دارم عزیزم تا می تونی محکم­تر.... دیروز رفتیم پیش دکتر و نتیجه آزمایش قند را بهش نشون بدم، خدا رو شکرمشکلی نبود و قندم نرمال بود.دلم واسه صدای قلبت تنگ شده بود دیروز صدای قلبت رو هم شنیدم.مادر به قربون صدای ناز قلبت بشه.  به امید خدا در هفته ٢٩ اینگونه خواهی بود: اكنون وزن كودك شما حدود 1100 گرم و اندازه او كمي بيشتر از 38 سانتي متر است. ماهيچه ها و ريه او به رشد خود ادامه مي دهند و سر او بزرگتر مي شود ت...
28 آبان 1391

آز قند

سلام جونم.امیدوارم خوب باشی کوچولوی دوست داشتنی من.دوستت آراد امروز ٢١ روزش شده.فکر کردم دیگه آقا شده ولی مامانش امروز حسابی از دستش شاکی بود می گفت آراد همش گریه می کنه و حسابی خسته اش کرده.ولی پسر گلم میدونم تو اینطوری نمی شی.از همون اول آقا خواهی بود.قربون پسر گلم بشم که نمی خواد مامانش رو اذیت کنه!امروز رفتیم آزمایشگاه ٢مرحله خون دادم فردا جوابش حاضر می شه خدا کنه نرمال باشه.
24 آبان 1391

هوای پاییزی

سلام پسر عزیزم.خوبی فسقلی من؟امروز مامانم داره واسه نوه ی عزیزش ٢ تا تشک دم دستی آماده می کنه.امروز هوا سرد شده و بارون میباره.ارتفاعات هم برف اومده.منم که مجبورم خونه بمونم و پایان نامه رو آماده کنم.امروز غروب هم می خوام برم پیش دکتر برام آزمایش قند بنویسه.نگرانم!خدا کنه که قندم نرمال باشه تا واسمون مشکلی پیش نیاد.
23 آبان 1391

هفته بیست و هشت

سلام عزیز دلم.یه هفته دیگه رو با سختی و آسونی هاش گذروندیم و وارد هفته ٢٨ شدیم.خدایا شکرت. ما حالا در سه ماهه سوم هستم و بلند شدن و نشستن و حتی خوابیدن روز به روز مشکل تر می شه.ولی همه رو برای اینکه پسر گلم بیاد بغلم تحمل می کنم.عزیزم تکون خوردنت بیشتر شده ولی اگه یه روز تکون نخوری مامان حسابی کلافه میشه پس خواهشاً تنبلی نکن پسرم.خیلی دوست دارم نفسم به امید خدا در این هفته این تغییرات را خواهی کرد: در اين هفته كودك شما 910 گرم وزن و 37.6 سانتي متر طول دارد. او مي تواند چشمان خود را (كه اكنون مژه دارند) باز كند و سر خود را به سمت هر نور ممتد و شديدي كه از بيرون رحم بتابد برگرداند. لايه هاي چربي بدن او در حال شكل گيري هستند و او ...
21 آبان 1391

جشنواره اربا دوشاب

سلام پسرم گلم.خوبی نازنینم.دیروز جمعه ١٩ آبان باهم رفتیم گردش.من که در این مدت از کباب و بوی کباب متنفر شده بودم،فعلاً اوضاعم بهتر شده و بوی کباب برام قابل تحمل تر شده.ببین پسرم چه کارهایی ازت بر میاد.دیروز اجازه دادی کباب بخورم!!موقع برگشت هم به جشنواره اربا دوشاو(دوشاب خرمالوی وحشی) رفتیم.در این جشنواره کشتی گیله مردی،لافند بازی و...اجرا شد که خیلی واسم جالب بود.بالاخره خیلی خوش گذشت پسرم.دوشاب هم خریدم که صبحونه بخورم تو حالشو ببری. ...
20 آبان 1391

مادرانه

                                        به­نام خدایی که انسان را آفرید سپاس می­گویم خداوند را، خدایی که توانایی پرورش انسانی را به من هدیه کرد تا به لطافت خلقتش آگاه شوم. با این شناخت ، از این مسئولیت ارجمند قدردانی می­کنم و به بدن خود احترام می­گذارم و آن را چون معبدی مقدس می­دانم و تلاش می­کنم زندگی جاری در آن سلامت باقی بماند و از صمیم قلب با خود پیمان می­بندم تا با ایجاد بهترین شرایط بدنی پذیرای هدیه خداوند در...
18 آبان 1391

هفته بیست و هفتم

سلام پسر نازم.داره روزها پشت سر هم میگذره و من هر روز بی تاب تر میشم که روزها سریع تر بگذره و تو رو تو بغل بگیرم.ایشالاه که به خوبی بگذره.خدایا کمکمون کن.                                                 پسرم درباره این هفته میگن این تغییرات را خواهی کرد: كودك شما دارد همه رحم شما را پر مي كند! در اين هفته او حدود 900 گرم وزن دارد و طول بدن او نيز 36.5 سانتي متر است. او اكنون مي تواند چشمان خود را...
14 آبان 1391

خواب تو

نباتم،قند و عسلم سلام! عزیزم ماشاله حسابی ورزشکار شدی واسه خودت.در شنا و کاراته تبحر فوق العاده ای پیدا کردی.دیشب واقعاً احساس کردم که شکمم داره سوراخ می شه و الان که پات بیاد بیرون!عزیزم خواب دیدم تو بدنیا اومدی و اوردیمت خونه.خیلی خوشحال بودیم.خواب قشنگی بود.بیشتر شبیه بابات بودی عزیزم. خدایا مواظب همه مامانا و نی نی هاشون باش تا صحیح و سالم بهم برسن.                  ...
9 آبان 1391